کد خبر: ۱۱۲۹۸
۲۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
«سیدرضا» تاریخ زنده محله طلاب است

«سیدرضا» تاریخ زنده محله طلاب است

سیدرضا هاشمی متولد سال۱۳۱۴ از قدیمی‌ترین مغازه‌داران و به‌نوعی بخشی از تاریخ زنده محله طلاب است که اهالی او را به نام «سیدرضا» می‌شناسند.

هویت هر شهری با محلات قدیمی و جدیدی که دارد، شکل می‌گیرد. مشهد نیز با داشتن محلات قدیمی و جدید خود دارای هویت خاصی است.

البته وجود مرقد مطهر امام رضا(ع) در مشهد به این شهر هویت مذهبی خاصی داده است و همواره بسیاری از علما و طلاب علوم دینی در این شهر ساکن بوده‌اند. این حضور تا جایی بوده است که امروزه یکی از محلات مشهور مشهد (طلاب) به نام آنان نام‌گذاری شده است.

کوی طلاب محدوده وسیعی بود که اکنون تنها بخش کوچکی از آن به همین نام مانده و مسیر اصلی آن که از بولوار «شهید مفتح» است، با تغییر شکل از محدوده‌ای مسکونی به منطقه‌ای تجاری، فرق زیادی با آن محله بیرون شهر گذشته کرده است. این حرف‌ها را سیدرضا هاشمی می‌زند. 

کاسبی که اولین مغازه این محدوده را برای راه انداختن کار مردم و برطرف کردن نیازهای آن‌ها باز کرد.

او متولد سال۱۳۱۴ است، از قدیمی‌ترین مغازه‌داران و به‌نوعی بخشی از تاریخ زنده محله طلاب مشهد. اهالی او را سیدرضا صدا می‌زنند. پای صحبت او می‌نشینم و او از محله طلاب می‌گوید.

قلعه محراب‌خان و قلعه شادکن

حدود سال‌های۱۳۲۰ محله‌ای که امروز به نام «طلاب» معروف شده است، در محدوده‌ای خارج از مشهد قرار داشت و بیشتر آن را زمین‌های کشاورزی و باغ‌های میوه پوشانده بود.

بیشتر این زمین‌ها متعلق به «محراب‌خان» والی خراسان بود و قلعه محراب‌خان در وسط این زمین‌ها قرار داشت. سید‌رضا در این‌باره می‌گوید: زمانی که کودک بودم، قلعه بزرگی با دیوارهای قطورکاهگلی و دوبرج دیده‌بانی در اینجا قرار داشت.

جوی آبی نیز از کنار این قلعه می‌گذشت. کنار این جوی آب، ردیفی از درختان توت قدیمی و تناور قرارداشت. تابستان‌ها بسیاری از اهالی مشهد برای توت‌خوری و استراحت به همراه خانواده خود کنار این جوی آب می‌آمدند.

این قلعه و زمین‌ها متعلق به محراب‌خان والی آن زمان خراسان بوده است. محراب‌خان علاوه بر ساخت مسجدی که به نام خودش، این زمین‌ها را نیز وقف آستان قدس رضوی کرده بود.

به جز قلعه محراب‌خان، قلعه کوچک دیگری به نام قلعه شادکن نیز در این محله قرار داشت که  ارباب قلعه ساکن شهر بود و رعیت‌ها در قلعه سکونت داشتند. آن زمان این منطقه معروف به زمین‌های قلعه محراب‌خان بود و بیشتر حالت روستایی داشت.

 

«سیدرضا» تاریخ زنده محله طلاب است

 

سکونتگاهی برای طلاب

وضعیت محدوده محراب‌خان تا چند سال بعد نیز به همین صورت باقی می‌ماند. تا اینکه بالاخره در سال۱۳۳۰ ساکنان جدیدی یعنی طلاب علوم دینی به اینجا آمدند. این ساکنان جدید هویت تازه‌ای به این روستای دورافتاده و خارج از شهر دادند.

مشهد از قدیم به داشتن مدرسه‌های علمیه معروف و مشهور بوده است. به همین دلیل همیشه افراد زیادی به‌عنوان طلاب علوم دینی برای تحصیل به مشهد می‌آمدند.

با افزایش تعداد طلاب علوم دینی، یکی از مشکلاتی که به وجود آمد، نبود محلی برای سکونت طلاب بود، به همین دلیل و برای رفع این مشکل برخی از مدرسان حوزه علمیه مشهد از تولیت آستان قدس رضوی تقاضا کردند که زمینی در اختیار این طلاب قرار گیرد.

پیگیری برای این موضوع را سیدحسین فقیه‌سبزواری از مدرسان حوزه علمیه مشهد برعهده گرفت. سیدرضا درباره این ماجرا می‌گوید: سیدحسین فقیه‌سبزواری به دیدن تولیت آستان قدس رضوی رفت و از او تقاضا کرد که مقداری از زمین‌های موقوفه را در اختیار طلاب علوم دینی قرار دهد.

سیدرضا که پارچه‌فروش بوده و با فقیه‌سبزواری آشنایی و رفت‌وآمد داشته است، می‌گوید: منزل فقیه‌سبزواری در فلکه حضرت بود. در یکی از همین روزها‌یی که برای بردن پارچه به منزل او رفته بودم، چندنفر از علما نیز حاضر بودند و درباره درخواست زمین از آستان قدس بحث می‌کردند. 

برخی از مدرسان حوزه مخالف بودند که سبزواری برای گرفتن زمین از مسئولان آن زمان تقاضای کمک کند، اما خودش معتقد بود که برای کمک به طلاب که بیشتر شهرستانی بودند و در سختی زندگی می‌کردند، تقاضا از آن‌ها هم اشکالی ندارد. سرانجام بقیه علما نیز موافقت کردند.‌

 

اجاره زمین ۳۰۰ متری، ۳۰۰ تومان

سیدرضا در ادامه می‌گوید: بعد از مدتی نایب‌التولیه آستان قدس به سیدحسین سبزواری اطلاع داد که با درخواست او موافقت شده است و زمین‌های قلعه محراب‌خان و اطراف آن را که زمین وقفی هستند، در اختیار او قرار می‌دهد تا به‌عنوان نماینده تام الاختیار زمین‌ها را به هر کس که تشخیص می‌دهد، واگذار کند.  

زمین‌های محله در قطعات ۳۰۰متری و با اجاره بهای سالانه ۳۰۰تومان در اختیار طلاب قرارگرفت

به این ترتیب زمین‌هایی در قطعات ۳۰۰متری و با اجاره بهای سالانه ۳۰۰تومان در اختیار طلاب علوم دینی قرارگرفت. البته مالک باید ۳۰تومان برای نقشه‌کشی و۳۰تومان نیز برای محضر پرداخت می‌کرد.

در همین زمان تمام درختان توت که صد‌ سال عمر داشتند، با جرثقیل از خاک بیرون کشیده شدند و زمین‌های ۳۰۰متری قطعه‌بندی شدند.

 

اولین قدم‌ها در تاسیس محله جدید 

این شد که با واگذارکردن این زمین‌ها به طلاب کم‌کم باغ ها و زمین‌های کشاورزی به محدوده مسکونی تبدیل شد و با ساخته شدن چند خانه و کشیدن برخی خیابان‌ها در ساختار شهری، محله‌ای جدید به وجود آمد.

سیدرضا درباره روزهای ابتدایی شکل‌گیری محله می‌گوید: با وجودی که زمین زیادی در اختیار طلاب قرار گرفته بود، به دلیل دوربودن این محله از شهر و نداشتن امکانات رفاهی، بسیاری از طلاب از‌‌ همان ابتدا زمین خود را فروختند و طلاب کمی نیز در این محله ساکن شدند.

 

یک نفر با گاری آب می‌فروخت

یکی از مهم‌ترین مشکلات محله نبود امنیت بود، به همین دلیل اهالی مجبور بودند شب‌ها تا صبح کشیک بدهند. از طرف دیگر هیچ نوع امکاناتی مانند حمام، مغازه، نانوایی و... در محله وجود نداشت و زندگی در این محله بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. حتی آب شرب برای خوردن پیدا نمی‌شد.

فقط یک نفر با گاری آب شرب را به محله می‌آورد و با سطل می‌فروخت. با این وجود کم‌کم افرادی در این محله ساکن شدند. با افزایش جمعیت نام شاه‌آباد به عنوان اولین نام برای این محله انتخاب شد.

 

کاهش اجاره به ۱۲۰تومان

با وجود افزایش جمعیت هنوز هم محله با روستا هیچ تفاوتی نداشت، از طرف دیگر بسیاری از ساکنان محله به دلیل فقر مالی و اقتصادی توان دادن اجاره ۳۰۰ تومانی را نداشتند.

به همین دلیل عده‌ای برای رفع این مشکلات به دیدن سبزواری رفتند و از او تقاضای کمک کردند. سیدرضا نیز که یکی از این افراد بود، در این‌باره می‌گوید: یک روز من و تعدادی از اهالی که از سختی مشکلات به تنگ آمده بودیم با سبزواری دیدار کردیم و او نیز قول داد که کاری برای محله انجام دهد.

چند روز بعد از این واقعه سبزواری دوباره از نایب‌التولیه تقاضا کرد که اجاره این خانه‌ها را کم کند. نایب‌التولیه نیز این تقاضای سبزواری را مطرح کرد و براساس آن موافقت شد که اجاره به ۱۲۰تومان کاهش پیداکند. به دنبال آن یک نانوایی در محله افتتاح شد.

با حمایت سبزواری صاحب نانوایی به برخی از ساکنان فقیر محله نان رایگان می‌داد. بعد از مدتی نیز فردی به نام دولتشاهی حمامی را در این محله تاسیس کرد که رونق گرفت و همین شد که نام محله «دولتشاهی» شد.

 

«سیدرضا» تاریخ زنده محله طلاب است

 

اولین بقالی محله

به دلیل دوربودن این محدوده از مشهد، اهالی برای تهیه مایحتاج مجبور بودند مسافت زیادی را به شهر بروند، از طرف دیگر مسیر رفت و برگشت نا‌امن و خطرناک بود، به همین دلیل وجود یک مغازه که اهالی مایحتاج خود را تهیه کنند ضروری به نظر می‌رسید.

به این ترتیب سیدرضا اولین مغازه را که بیشتر مانند سوپرمارکت‌های امروز بود و همه نوع جنس در آن فروخته می‌شد، در محله افتتاح کرد.

سیدرضا که در دوران نوجوانی پنج سال را در یکی از مغازه‌های پارچه‌فروشی شاگردی کرده بود و با کار خرید و فروش پارچه آشنا بود، کم‌کم  به این فکر افتاد که برای بی نیاز شدن اهالی از رفت وآمد به شهر یک مغازه خواروبارفروشی افتتاح کند.

سیدرضا در این‌باره می‌گوید: به این منظور اتاقی را که در طبقه پایین خانه قرار داشت، تمیز و آب و جارو کردم. بعد از آن نیز به شهر رفتم تا از بنکدار جنس خودم را تهیه کنم.

ابتدا به بنکدار پارچه مراجعه و چند توپ پارچه خریداری کردم، بعد از آن نیز مقادیری مواد خوراکی مانند چای، برنج، قند و... تهیه کردم.

سیدرضا اولین مغازه را که بیشتر مانند سوپرمارکت‌های امروز بود، درمحله افتتاح کرد

در واقع در مغازه همه چیز وجود داشت و بیشتر شبیه سوپرمارکت‌های امروزی بود. اهالی نیز هنگامی که از افتتاح مغازه باخبر شدند، با خوشحالی برای خرید لوازم موردنیاز خود به مغازه می‌آمدند.

در‌‌ همان روزهای اول اهالی تا جایی که توانستند از من جنس نسیه خریدند، من هم چون می‌دانستم که احتیاج دارند نسیه می‌فروختم.

بیشتر اهالی هفته‌ای یک یا دو تومان از قرض خود را می‌پرداختند و در عوض هفته‌ای چند تومان نسیه خرید می‌کردند. به این ترتیب همیشه به من مقروض بودند.

خیلی از اهالی نیز هیچ‌وقت نتوانستند قرض خود را بپردازند و من هم مجبور شدم که قرض آن‌ها را ببخشم. بعداز یک سال که حساب و کتاب دخل وخرج مغازه را کردم، متوجه شدم که نه تنها هیچ سودی نکرده‌ام، که از اصل سرمایه هم ضررکرده‌ام.

با این وجود رضایت همسایه‌ها برای من کافی بود. مغازه من تا مدت‌ها تنها مغازه محله بود تا اینکه سرانجام مغازه‌های دیگری نیز افتتاح شدند.

من نیز مغازه را پارچه‌فروشی کردم و از ۵۰سال قبل تاکنون مشغول فروش پارچه هستم. 

 

از محله «گورستان» تا «گلستان»

سیدرضا در ادامه خاطرات خود می‌گوید: به دلیل قرارگرفتن محله دولتشاهی در مسیر قبرستان گلشور مشهد، این مسیر یکی از مسیرهای اصلی رفت‌وآمد خانواده‌های عزاداری شده بود که مرده‌های خود را به قبرستان گلشور می‌بردند.

از طرف دیگر چون طلاب علوم دینی نیز در این محله ساکن بودند، برخی از خانواده‌های عزادار برای انجام مراسم کفن‌ودفن و... از طلاب محله استفاده می‌کردند. 

به همین خاطر هر روزصدای ناله و فریاد خانواده‌های عزادار که مرده خود را روی گاری گذاشته بودند و به طرف قبرستان گلشور می‌بردند، شنیده می‌شد.

چون واقعه حمل و انتقال مرده برای اهالی محله دولتشاهی و دیگر اهالی مشهد زیاد تکرار شده بود، محله دولتشاهی به محله گورستان تغییر نام داد.

با افزایش جمعیت در محله گورستان و ساخت مغازه‌های جدید  این محله رنگ و ظاهر تازه‌ای پیدا کرد و آنچه باعث تغییر اساسی در این محله شد، آسفالت اولین خیابان محله بود.

سیدرضا که شاهد عینی این ماجرا بوده است، می‌گوید: با افزایش جمعیت و تقاضای اهالی برای ساخت یک جاده مستقیم به شهر، با همکاری مسئولان آن زمان اولین جاده آسفالت در چهارراه برق ساخته شد.

با کشیده شدن این آسفالت برای زیبایی بیشتر در اطراف آن درختان و بوته‌های گل کاشته شد، به همین دلیل در این زمان نام محله از گورستان به گلستان تغییر پیدا کرد.

از این زمان بود که محله گلستان پیشرفت سریع خود را آغاز کرد و افراد زیادی برای سکونت به این محله وارد شدند.

سیدرضا که حالا در آستانه ۸۰ سالگی در مغازه پارچه‌فروشی‌اش مشغول به کار است و برای پیشرفت این محله تلاش زیادی کرده است، در پایان این گفت‌و‌گو می‌گوید: با پیروزی انقلاب و توجه رهبر کبیر انقلاب به مناطق محروم، این محله پیشرفت خود را آغاز و نام محله به طلاب تغییر کرد.

به قول بچه‌های طلاب «چه بد‌ترین باشی وچه خوب‌ترین، اگر اهل طلاب باشی، معروف خواهی شد.» از اینکه زنده هستم و این همه پیشرفت را در محله‌ام می‌بینم، خیلی خوشحال هستم.

 

*این گزارش یکشنبه، ۱۷ فروردین ۹۳ در شماره ۹۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44